فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

گناه غیرقابا بخشش

گناه غیرقابا بخشش 

یادت می آیدبعدازآن همه شقاوت باهم چقدرگریه کردیم 

به تو گفتم: 

(این یک بغض موروثی است که گاهی دربازمیکند

گفتی: 

(آره ما همیشه بغضی درگلو داریم

وپرسیدی: 

(ازنظرتو چه گناهی نابخشودنیست؟

گفتم: 

(اگرهمه ی گناهکاران عالم قابل بخشش باشند 

کشندگان وقربانی کنندگان کلمات تاپایان کارعالم وحتی 

بعدازآن اگردنیائی وجودداشته باشدقابل بخشش نیستند

راستی 

کجائی که دیگراگرتمام نردبانهای دنیارا 

روی هم بگذاری دستت به دلتنگیهایم نمیرسد! 

کاش بودی ودلت برایم میسوخت.

نظرات 2 + ارسال نظر
دستهای کیهانی پنج‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ق.ظ http://uh.persianblog.ir

راستی

کجائی که دیگراگرتمام نردبانهای دنیارا

روی هم بگذاری دستت به دلتنگیهایم نمیرسد!


چقدر ظریف و زیبا نوشتی مهربان

به یادت هستم دوست خوش قلم من

ستاره ی خاموش سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ق.ظ

دلتنگ خواهم ماند
همیشه
نه برای با تو بودن
برای
آمیزش عشق و طعم خوش لیمو
برای عاشقی هایم
برای
همه آن چیزهایی که ندیدی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد