فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

روحانی یافیلسوف؟؟؟

روحانی یافیلسوف؟؟؟ 

به یادداری درغروبی مه آأودبه تو گفتم: 

(گاهی بی هیچ دلیلی آدمها به دوراهه ی 

 تفریق میرسندچه رسدبه بسیاران مواردی که برای رسیدن به  

دوراهه ی تفریق دلایل بی شماری دارند.به هرحال این خوی  

آدمیانست وعجیب است  که هرچه جوامع مدرن ترمیشوند 

این جدائی هابیشتروبیشترمیشوند.شایدهنرمندان 

صورتهای مختلف این جدائی هاراثبت کرده باشندولی کمتربه اندوه حاصل ازآنها پرداخته وزندگی حزن انگیز ونوستالژی بعدازآن رابه تصویرکشیده باشند

گفتی: 

(چه میشودکه آدمهابه دوراهه ی تفریق میرسند؟) 

گفتم : 

(یکی میشودروحانی ودیگری میشودفیلسوف

گفتی: 

(بین روحانی وفیلسوف چه ارتباطی هست) 

گفتم: 

(دیروت میگوید:تابه حال یک فیلسوف یک روحانی رانکشته درحالیکه خون فیلسوفان بسیاری به فرمان روحانیون به زمین ریخته

گفتی: 

(ظالم ومظلوم؟) 

گفتم: 

(میل به قتل درآدمیان یاسرشتیست یاایدئولوزیک است 

این دومی خطرناک تراست.وقتی به بهشت وجهنم معتقدشدیم/روحانی فیلسوف/ظالم/مظلوم/سفیدیاسیاه دیدن جهان امری حتمی میشود

 گفتی: 

(اگرباکسی به دوراهه ی تفریق برسی روحانی میشوی یافیلسوف؟) 

گفتم: 

(فرق نمیکند هرقاتل با مقتول کارش کامل میشودولی ترجیح میدهم به راه 

فیلسوفان بروم

هان عزیز!چرابه راه روحانیون رفتی 

د 

ل 

م 

ب 

ر 

ا 

ی 

ت 

میسوزد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد