علاج تنهائی وعشق به زندگی!
گلهانمیخواهندبمیرندمگربرای آزادی واین خودعالیترین شکل بیان علاقهی گلهابه زندگسی است(کامو)
آنچه برما گذشت حکایت تلخ آواره ای است که غرق دراندیشه های دوردست/بی خیال درگذرگاهی خلوت /سگی خفته رالگدمیکند/سگی درآفتاب لمیده وکسل ازبیخوابی شب وسرگرم اندیشه های سگی خویش/آن دوازجای میجهندوچون دودشمن خونی به هم میپرند/چراکه هردوبه ترسی جانکاه دچارآمده اندوبااین همه چه بسا به زودی آن دویکدیگررادرآغوش کشندونوازش کنند/چراکه هردوتنهاهستند!ودرسرزمینی زندگی میکنندکه اگرکسی کلاهی خریدبایدبامیخ طویله آنرا به وسط سرش بکوبدتادزدآن رانبرد!البته علیرغم اینکه هرگاه دوکوربه هم تنه بزنند هردوزمین میخورند/باالاخره عشق به تداوم زندگی /آنهاراوامیداردبا صداهمدیگررابیابندواززمین برخیزند.
__________@@
_________@@@
_______@@@@@
__________// \\
_________<>O<>
__________\__/
سلام
این هدیه هم به لیست بقیه ی هدیه های تو اضافه شد
باادب احترام ومحبت بی پایان
این مطلب رو که خوندم یاد یه عکسی افتادم که یادم نیست واسه کدوم کشور بود اما توی اون یه مرد یه مجسمه رو بغل کرده بود و بوس میکرد و این یعنی ادما گاهی چقدر تنهان
شاملو خیلی قشنگ گفته :
کوهها با همند و تنهایند همچون ما با همان تنهایان
گاهی این دنیای مجازی خیلی کمک بزرگیه
کاش علاج تنهایی از روی اجبار نباشه ...
سلام
آدمی همیشه تنهاست
کجا شنیده ای جز در قصه ها که کسی
در گور کسی بخسبد
تمامی فعالیت های آدمی برای گریزاز تنهائی محتوم است
آره میشه بوسیله این دنیای مجازی
زخمهای تنهائی رو ترمیم کرد
چون قسمت اعظم آن را خودت برای خودت میسازی
به هر حال توجه به تنهائی نشان ارتقا شماست
با ادب احترام ومحبت بی پایان