او...
اندیشیدن به اوداروئی بودکه سالیان درازهرروزوشب بی رعایت زمانمندی می خوردم تااندکی ازاندوه مزمنی راکه پیوسته بدان دچاربودم بکاهدودرون آشوب زده وپرهراسم راآرام کنداینکه آیاآن دارواثرمیکردیانه مطلب دیگری است ولی حالاکه دیگرکفگیراین دوستی رابه نازلترین قیمت به ته دیگ جدائی زده به هروسیله ای متوصل میشوم بلکه پایان مسخ شده اش به ذهنم راه نیابد.اینکه آیاچنین کوشش طاقت فرساوصبرسوزی چنان خواست بغرنج وپرزحمت ودردآوری رابرآورده نمیتواند بکندامردیگری است ولی احتمال داردآنرا پذیرفتنی ترکندآخرین باری که درابتدای این دوره ی دوساله دیدمش ادای دوستی رادرمی آورد.شازده کوچولویکباره به پیرمردخنزرپنزری مبدل شده بودباورش برایم غیرممکن که نه ولی دشوار بود.نام هائی هستند که بودونبودشان فرق میکنداین نام ها نام های فراموش شدنی نیست نامهائیست که به زندگی معنی میدهد انتظارفراموش کردن آنها انتظاربیهوده ایست چه که بافراموش کردن آنها زندگی به اندازه وجودآنهاتهی میشوداین بودکه ترس وهراس ورم داشته بودکه اوداردبا به گورسپردن نام خود موزه ای عظیم ازیادهاراباخودبه گورمیبرد.اگرچه پیوندطولانی ماباهم بی هیچ امرعجیب یاجدی پیوسته بقربان وتصدق هم رفتن گذشت وهیچگاه امری خارق العاده ای بین مانگذشت تامعلوم کندمردکی ونامرد کیست ولی با وجودیکه دوستش داشتم همیشه سوالاتی ذهنم را نیش میزدکه اواگربخواهددروغ بگویدچگونه دروغ میگوید؟اگربخواهدبفروشدبه چه بهائی وبه چه کسانی میفروشد؟ واگر بخواهد بجنگدبه چه شیوه ای خواهدجنگید؟ این بود که درعنوان اولین نامه برقیم به اوبه زبان انگریزی نوشتم آخرین کوشش برای آخرین شروع وافسوس که اومثل همیشه بازهم نفهمیدحالاجوابهای تاسف باراین سوال هاراپیش رودارم که مثل جنازه روی دستم مانده.ولی دیگرشکی برایم باقی نیست که او مرده است-مرده ها ازقبربیرون نمی آیندبعلاوه یک مرده میتواند زمانی چنین طولانی مخفی شود.
نظر به اینکه پست پیش رو خنج به جگرخسته میکشد چاره ای نیست که نظری درخورداده شود وبه این منظور به قطعه ای ازاشعارشاملو وسپس دست به دامان اخوان میشوم
نمیتوانم زیبا نباشم
جلوه ای نباشم درتجلی جاودانه
چنان زیبایم من
که اله اکبر وصفی است ناگزیر
کز من میکنی
جهان اگرزیباست
مجیز حضورمرامیگوید
ابلهامردا عدوی تونیستم من
انکارتوام
واما آن دیگری
ازتهی سرشار
جویبار لحظه ها جاریست
چون سبوی تشنه
کاندرخواب
بیند آب
اند آب بیند سنگ
دوستان ودشمنان رامیشناسم من
زندگی را دوست میدارم
مرگ را دشمن
اما آه
با که باید گفت این
من دوستی دارم
که به دشمن خواهم ازو
التجابردن
جویبارلحظه ها
جاری.........
ادیسه عزیز ازاینهمه دانش وبینش شما در درک مطالب وایجادارتباط به راستی شگفت زده شده ام مرا ببخش که زبان دربرابرشما قاصر است
در جایی از قول نیچه گفته بودند:در عزلت خود را مثله می کنی؛در جمع دیگران مثله ات می کنند.
همه بدانند پاکسازی نزدیک است .عزم شاهانه امر به حذف رد هرگونه رجالگی داده.عده ای از هواخواهان شاه قصد به حذف جسمانی کرده بودند که به آنها تفهیم شد سگ کشی در مرام شاه نیست.ایشان سر تعظیم فرود آورده اما خاطر نشان کردند این گونه حماقت های کودکانه که لایق مجالس رجالگان و بی ناموسان و دائم الخمر هاست از حافظه ی انها پاک نخواهد شد.
همانگونه که همیشه گفته شده جنگ ما جنگ فرهنگی است جنگ با بدی هاست ما براساس حقوق بشر حقوق انسانها را گرامی میداریم وبراساس قواعد وقوانین حفظ محیط زیست وحمایت از حیوانات حتی حقوق حیوانات را رعایت میکنیم مکتب ما مکتب ایمان وعشق است وجود ما دریاست واز حماقت هیچکس نمیرنجیم .