اساس دشواری رفتاربین آدمیان

اساس دشواری رفتاربین آدمیان

یادت هستگفتی:"اینهمه دشواری رفتاربین آدمهاازکجاناشی میشود؟"

ومن گفتم :"میتوانددلایل متفاوتی داشته باشد"

گفتی:"اساسی ترین آنهاکدام است؟"

گفتم:"هرکس اسیر ِدست بسته وگنگ ِبند ِعقاید،باورها،تصورات وخصائص خویش است،درین اسارت کسالت باراست که هرکس آوای دیگری راباگوشهای خودمیشنودوبامعیارهای خاص خویش می سنجدواوراورانه آنگونه که هست،بلکه آن سان که به انگاره اش به تصوردرمی آیدحس میکندوچه بسا که دگرگونه ووارونه درمی یابد"

گفتی:"راه حل مشکل چیست؟"

گفتم:"اگربشودهرکس بایددرتعامل بادیگری پیوسته درجستجوی راه یافتن به دیگری درکارگسستن بندهاوفروریختن دیوارهای بلندزندانی باشدکه درآن اسیراست"

با خودت چه؟بالاخره لحظه ای هم که شده به خودت فرصت دادی که خنکی نسیم هوای پاک فضای بیرون زندان درون خودراروی صورت گرگرفته ازخودهاهی هایت حس کردی؟دلم برایت میسوزد!