مرورگفتمگفت!!!

 

بیایکی ازگفتمگفتهایمان رامرورکنیم

"تنها صداست که میماند!!!"

یادت هست؟؟؟

گفتی:چرابه جای اینکه به حرفهایت گوش کنم یانوشته هایت رابخوانم بیشترآنهارامی بینم؟

گفتم:اگراظهاربشردرجهت تصویرشادی وزیبائی نباشدچون تصورآنهاراایجادنمیکندبهتراست ابرازنشود

گفتی:توبه اندوه وزشتی هم میپردازی!

گفتم:کسی که اندوه رافریادمیکنددراشتیاق شادی می سوزدوکسی که به عریان کردن خردمندانه‌ی زشتی تن میدهد شیفته وسینه چاک وخاکسترنشین زیبائی است واین هردوشوق به آزادی ِاسیریست چون من که مرغ تنگ حوصله‌‌ دام هستی است!

گفتی:تصویرشادی وزیبائی چه ضرورتی دارد؟

گفتم:شادی وزیبائی ِدرحال حرکت مثل خودماپیرمیشوندومیمیرندبرای جلوگیری ارپیرشدن ومردن بایدآنهاراثبت کرد!

گفتی:وراه ثبت؟

گفتم:راههای ثبت فراوانندمن نوشتن وعکاسی رابرگزیده ام شایدبه این دلیل ساده که بگذاربابغض بگویم چون نقاشی نمیدانم!

گفتی:مختصات عکس ونوشته چیست؟

گفتم:عکس ومتن هردومیکوشندتاموقعیتی ساده وگاه پیش وپاافتاده راچراغانی کنندتاجذاب وباشکوه درنظربیایندو یادمان باشدمابرای آن مینویسیم،برای آن عکاسی میکنیم تاضمن فراموش کردن اندوهمان مرهمی برزخمهای روح ارواح سرگردان بگذاریم.

بااین حرفها چقدرفاصله گرفته ای دلم برایت میسوزد.درمملکت شماکدام شرکت،بیمه‌ی قلبهای مچاله رامیپردازد؟