فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

تریلوژی(اپی زود۳)

تریلوژی(اپی زود۳) 

 وای که دراین جهنم وقتلگاه استعداد،ازقدم زدن درآن غروب ِغم انگیزپائیزی درآن جاده ی نمناک وابرآلود،پرت ودوروبی انتهای بی رهگذر،ازسردادن مجددآن آهنگ قدیمی وساده ی فراموش  شده ای که آن راروزی برایت سوت میزدم چه آرامشی به من دست داده بودآرامشی ژرف وپایداروحیرت آورمثل آرامش سردفضائی که ستاره های دوردست درآن بدون اینکه به کسی منتی بگذارندباوقاری خدائی درحال گردشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد