فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

تریلوزی(اپی زود۱)

 

تریلوژی  

(اپیزود یک)

ناگهان ملودی های حزن انگیزوفراموش شده ی یک آهنگ قدیمی را که آن وقتهاباهیجان سوت میزدم به خاطرآوردم که انگاردرذهنم هرکدام مثل حبابهای صابون درمجاورنوربه آسمان میرفتندوبررنگین کمان هریک تصویرمینیاتوری دنیائی جادوئی واثیری وخیال انگیزی نقش میگرفت ومتکثرمیشدکه تصویری تابناک ازتوراکه بدون شک تصورش حتی خارج ازوهم بشراست درذهن من زنده کرد.

نظرات 1 + ارسال نظر
افسون گل یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ق.ظ

هراسی دلتنگ
درختان را
از تو دور و
دورتر می کند
فنجانی کوچک و
لقمه نانی که راز آفتاب را
به روزهای تو می رساند
شاید زندگی رویای کوچکی ستکه هنوز
با تو به کوچه می آید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد