خودکشی تنهافرصت بی چون وچرا!
یادت هست گفتی:" همیشه همهی فرصتهاازدست میرود!"
گفتم:"بله همیشه همهی فرصتهاازادست میرودولی فرصتی هست که کمترازفرصتهای دیگرازدست میرود،فرصت ِناب وپایداری که بیشترازهمهی فرصت هاباآدمی است واصیل ترین حق انتاب ماست"
گفتی:"کدام فرصت؟"
کفتم:"خودکشی!"
چشمهایت ازحدقه زده بودبیرون وعضلات ِصورتت جمع شده بود.گفتی:"چطور؟؟؟"
گفتم:"خودکشی مثل ِشکلات مرموزیست که درجیب ِشلوارت داری،هربارکه دست توی جیبت میکنی که چیزی رادرآوری یاحتی ازروی شلوارت آن را لمس میکنی همیشه هوس ِخوردنش هست تادرانتهای دلشوره هاونگرانیهاوترسهاوناامیدیهایت باورت بشودکه هنوزراهی هست وحقی که اگرچه بازهم به مساوات تقسیم نشده ودرقاموس برخی ازآدمیان موانع کشنده تری داردامادرنهایت ازآن ِتوست وهیچ باوروتقیدی نمیتواندآنرا برای همیشه از توبگیرد!"
تو،رَم کردی همچنان که حالارَم میکنی ولی دَرک ِاینها نیازبه فهمی داردکه آن فهم تورامیبردبه جائی ازهستی که نبض ِزندگی میزند.به نبض ِزندگی نزدیک شده ای؟من که دلم برایت میسوزد!
وقتی آدم به آخر خط می رسه صددرصد به خودکشی فکر می کنه ولی به نظر من فرصتهای دیگری هم است تنها فرصت بی چون وچرا خودکشی نیست....
موفق باشی
بانوی مهرآئین
بهار عزیز
سلام
نگاه مثبت تو به زندگی قابل ستایشه ولی من نمیخوام درمورد خودکشی بابانوی عزیزی مثل تو بحث کنم این مطلب یه مطلب دشوار فلسفیه
بمونه برای بعد
باادب واحترام
سلام ...
ازلطفتون ممنونم...
ولی فکر می کنم شما احساس می کنید من همه چیز را با احساس می سنجم تا منطق ...
ولی گاهی اوقات اگر بخواهی فلسفانه به چیزی نگاه کنی احساس ناامیدی ودلتنگی بیشتری می کنی...
به هر حال ممنون از لطفتون....
سلاک بانو رحیمه ی مهرآئین
برای دیدن دنیا باید از هردو عقل واحساس استفاده کرد بدون یکی دیگری کاری ازژیش نمیبره ریبائی ها بیشتراحساس کردنی هستن نبایدذ اززیبائی آNمخودشو محروم کنه عقل هم خوب وبد وبا سودوزیان میسنجه اونم به جاش خوبه
فلسفی هم به زندگی اندیشیدن اونم جای خودشه داره اندیشیدن حاصیت بشره
جهان چون چشم وخط وخال وابروست
که هرچیزی به جای خویش نیکوست
باادب واحترام
خیزران عزیز
خود کشی هم!به اسونی در اختیار همه نیست
وقتی به عزیزانت فکر می کنی دلت نمیاد ازارشون بدی با رفتنت...
نیلو ی عزیز
شما ذهنتان را به این مسائل مشغول نگنید
آنگونه که شما به جهان نگاه میکنید من حق را به شما میدهم ولی این مسئله اززاویه ی دیگر هم قابل نگاه کردن است
اصلآ به خود کشی فکر کردن هم خودش فلسفه ای دارد.
ولی در مر مر سیاه زندگی رگه های سفید هم دیده میشود.
و برای تو که چشم بصیرت قوی داری خودش هم فلسفه ای دیگر است.
چقدر شجاعت میطلبد رها شدن و در اغوش کشیدن ارامش . نبودن و رفتن