فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

دریایارودخانه

دریایارودخانه؟

یادت هست آن روزها چقدردلباخته‌ی کتاب"جان شیفته"ی رومن رولان بودیم؟آنجااشاره به رودخانه بود،اسم فامیل"آنا"آن دخترعزیز ِآن رمان عزیزتر.گفتی:"بهترنبودنویسنده به جای رودخانه ازاسم دریااستفاده میکرد؟"گفتم:"من رودخانه راترجیح میدهم"گفتی:"چرا؟"گفتم:"ازخروش وتن سپردن رودخانه هاست که دریامعنی پیدامیکند.من دل آگاهی عمیقی به این موضوع دارم،حرف آخراین است که اگرچه بایدبه چیزی دل بست که مطیع منطق آدمی باشدولی من دریارانمیخواهم که به هرحال دیوارهای هندسی یک ساحل اورامحبوس کرده باشند.رودخانه رادوست دارم که میرودومیرودومیرود..."

نظرات 3 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 ق.ظ http://www.jaduyesokoot.persianblog.ir

سلام

خوبی؟

سلام
آره نیلو حالم خوبه ممنون
با احترام

نیلوفر پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:59 ق.ظ http://www.jaduyesokoot.persianblog.ir

رود بودن و رفتن و رفتن و رفتن دل دریایی میخواد که کسی که رودخونه رو میخواد اونو داره

سلام نیلو
باورکن من به دیگران کاری ندارم ولی من هم دلم دریائیه وهم عاشق رفتن ورفتن ورفتن
بااحترام

بیتا شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:59 ب.ظ

وقتی که آرام در آغوش ساحل رها می شوم یا آنکه متلاطم و سراسیمه به دیدارش می روم می خواهم قصه ای را بگویم که ساحل هیچ گاه نمی شنود
قصه ی دشت و کوه که زمانی شاهد خروش من بود

بیتای عزیز
این بخشی ازدلایل من برای ارجح دانستن رودخانه به دریاست
با ادب واحترام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد