فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

رنگهای دلخواه

رنگهای دلخواه!

یادت هست مجذوب رنگهای پرنشاط پیراهن دختران کردشده بودیم؟یادت هست آن روزچقدرازرنگهاحرف زدیم بیادداری وقتی ازمن پرسیدی کدام رنگ رادوست داری گفتم:"همه‌ی رنگها"را.وقتی پرسیدی چرا؟گفتم رنگ یک خاصیت است ومجوعه‌ی رنگه باهم یک خاصیت کلی رابیان میکنندواین به آن خاطراست که هررنگی معنی خاصی داردکه اگرآن معنی حذف شودبه کلیت آن خاصیت خدشه وارد میشود.بعد تو گفتی رنگ زرد ورنگ خاکستری جداجداچه معنی دارند؟گفتم:"زرد زرد زرد یعنی زردونگوگی نشانه‌ی عشق سوزانی است که روبه وصال نداردوخاکستری سمبل رنج،اندوه وغم بی پایانی است که روبه ابتذال ندارد.توامروزدرفضای کدام رنگ زندگی میکنی؟این دورنگ رافراموش نکرده ای؟

 

نظرات 5 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:36 ب.ظ http://www.jaduyesokoot.persianblog.ir

میدونم که حرف این پست چیز دیگه ایه اما دوست دارم معنیه تمام رنگها رو بنویسی برام
حالا در هر حدی که راحتی و برات مقدوره

سلامت باشی و شاد

سلام
باشه هروقت مناسبتی باشه ها ریخت پاش میکنیم فکر ورشکستگه هم نمیکنیم
با احترام وادب

پگاه جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:30 ق.ظ

واقعا شما چطور فکر می‌کنید که این گونه می‌نویسید چه بگویم جز همان عبارت تکراری چقدر زیبا بود؟ چه بگویم؟

سلام ژگاه عزیز
تعجب نداره ما اینیم دیگه!!!!
با ادب واحترام

شیرین دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:36 ق.ظ http://sz1.blogfa.com

زیبا بود.
من رنگ شناسی خوانده ام ولی شما مفهوم رنگها را بهتر می دانید. فقط همین را می دانم که زندگی بی رنگ بدون معنی خواهد بود .

در درون خود بیفزا درد را
تا ببینی سبز و سرخ و زرد را
کی ببینی سبز و سرخ و بور را
تا نبینی پیش از این سه نور را

لیک چون در رنگ گم شد هوش تو
شد ز نور آن رنگها رو پوش تو
چونکه شب آن رنگها مستور بود
پس بدیدی دیدن رنگ از نور بود

نیست دید رنگ بی نور برون
همچنین رنگ خیال اندرون
این برون از آفتاب و از سهاست
وان درون از عکس انوار علاست

نور نور چشم خود نور دل است
نور چشم از نور دلها حاصل است
باز نور نور دل، نور خداست
کو ز نور عقل و حس پاک و جداست

شب نبد نور و ندیدی رنگ را
پس بضد، آن نور پیدا شد ترا
شب ندیدی رنگ، کان بی نور بود
رنگ چبود مهره کور و کبود

گه نظر بر نور بود آنگه به رنگ
ضد بضد پیدا شود چون بوم و رنگ
دیدن نور است آنگه دید رنگ
وین بضد نور دانی بیدرنگ

پس بضد نور دانستی تو نور
ضد ضد را می نمایی در صدور
رنج و غم را حق پی آن آفرید
تا بدین ضد خوشدلی آید پدید

پس نهانیها بضد پیدا شود
چونکه حق را نیست ضد پنهان شود.

شیرین عزیز دیگر سلا م فایده نمیکند
دست شماراباید بوسید
شرمنده ی آن گیر سری هستم که ازبساطی برایت خریدم باید تاج طلا میخریدم
خوشحالم که ازآنچنان بهره ی هوشی والائی برخوردارم که درانتخاب دوست هیچگاه خطا نرفته ام از همان روزهای اول آثار والائی وبزرگواری را درتئتشخیص داده بودم باید نوری از منبع لایزال شایستگه ها به تو تابیده باشد که بتوانی چنین شعر سنگینی رادرک کنی من ازین پس اگرچه میخواهم دوستیم درسطحی خودمانی تر صورت بگیرد ولی سطح کامنت هایم رابرای شما بالاتر خواهم برد شما بانوی عزیز وارجمندی هستی.
دست شما راباردیگر میبوسم شما پریشا دختی هستی که باید روزبه روز درجمع ما به قدرومنزلت تو افزوده شود
با ادب احترام محبت اشتیاق وعشق بی پایان

بیتا دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ق.ظ

سلام ای ریخته در بوم زندگی من هزار رنگ درخشانت را
سلام ای سپید مقدس سلام ای آبی آرام سلام ای سرخ عاشق سلام ای سبز سرشار از بودن
من در رنگارنگ وجود تو رنگین ترین جام عشق را که به یکرنگی همه صمیمیتت است سر می کشم

من همه هستیم را به ژای بزرگواری تو میریزم تا باور کنی که من انسانم
با تمام وجود دوستت دارم که شایسته ی دوست داشتن هستی
ژرده ی سوم درگل ارغوان را ببینید ورد ژدر سوسک را هم درخیزران
دوستت دارم بیشترازدیروز وکمترازفردا
با ادب احترام ومحبت بیکران

شیرین چهارشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:23 ق.ظ http://sz1.blogfa.com

این همه مهربانی تان مرا شرمنده می کند و اشک از دیدگانم جاری.
من عاشق آن گیر سری هستم که از بساطی کنار خیبان برایم خریده اید و آنرا با همه تاجهای طلای دنیا عوض نمی کنم.
ژانوس عزیزم، من عهده دار وظیفه خطیری هستم و تا خود نیا موزم و چیزی را درک نکنم نمی توانم بیاموزانم.

تو آدم بزرگواروشریفی هستی
ممنون از حضورت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد