فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

فیــــــــروزه

فیروزه را چو می نگری چشم را جلاست

حضورگرم سالوادردالی درتذکره الاولیای عطارنشابوری

حضورگرم سالوادردالی درتذکره الاولیای عطارنشابوری

به نظرمیرسدتصاویرزیرکه ازمتن تذکره الاولیای عطارانتخاب شده تنها بانقاشی های سالوادردالی قابل قیاس باشد.

_"رابعه سودای دیدارحق داشت نداآمدکه" تو هنوزدرهفتادحجابی ازروزگار خویش وجَنم دیدارنداری"ولیکن برنگررابعه برنگریست:دریائی خون دید در هوا ایستاده!"

_ذوالنون گفت"به صحراشدم،عشق باریده بودوزمین ترشده چنانکه پای مرد به گلزارفروشودپای من به عشق فروشد.

_"چون ذوالنون درگذشت جنازه اش برداشتندآفتاب عظیم گرم بودمرغان ِهوا بیامدندوپردرپرگذاشتندوجنازه اودرسایه داشتندازخانه تالب گور"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد